معنی معرفی کننده
حل جدول
لغت نامه دهخدا
معرفی. [م ُ ع َرْ رِ](حامص) شناخته شدگی و شناختگی کسی به واسطه ٔ معرف.(ناظم الاطباء). شناسانیدن کسی، دیگری را به شخص ثالث با ذکر نام و نشان و شغل و خصوصیات وی.
- معرفی شدن، شناسایی نمودن.(از آنندراج). شناسانیده شدن کسی به دیگری به وسیله ٔ شخص ثالث.
- معرفی کردن، شناسانیدن کسی یا چیزی را.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معرفی نامه
معرفی نامه. [م ُ ع َرْ رِ م َ / م ِ](اِ مرکب) ورقه ای که معرف شخص باشد. نامه ای شامل نام و نشان و مشخصات شخص که شناساننده ٔ وی باشد.
فرهنگ عمید
شناساندن کسی به کسی دیگر با گفتن نام و شغل او،
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(مُ عَ رِّ) [ع - فا.] (حامص.) شناساندن شخصی به شخص دیگر به وسیله ذکر نام و شغل او.
فرهنگ واژههای فارسی سره
شناسایی، آشناسازی، شناساندن
کلمات بیگانه به فارسی
شناسایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ترکی
tanıtmak
معادل ابجد
529